در آرزوي تو باشم

  در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم      /     بدان اميد دهم جان كه خاك كوي تو باشم

 

به وقت صبح قيامت كه سر ز خاك برآرم  /  به گفت وگوي تو خيزم به جست وجوي تو باشم

 

به مجمعي كه در آيند شاهدان دو عالم        /   نظر به سوي تو دارم غلام روي تو باشم

 

حديث روضه نگويم ، گل بهشت نبويم       /        جمال حور نجويم ، دوان به سوي تو باشم

 

 به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم      /    به خواب عافيت آن گه به بوي موي تو باشم

 

 مي بهشت ننوشم ز جام ساقي رضوان     /    مرا به باده چه حاجت كه مست بوي تو باشم

 

هزار باديه سهل است با وجود تو رفتن   /   اگر خلاف كنم سعديا به سوي تو باشم

 

معني

1)آن لحظه اي كه بميرم در آرزوي داشتن تو هستم ( ذلت شاعر در برابر معشوق ) به اين اميد ميخواهم بميرم كه گورم خاك سر راه توباشد .

 

2) روز قيامت وقتي كه دوباره زنده شوم ، به دنبال اين خواهم بود كه با تو سخن بگويم ، به دنبال تو خواهم گشت ( صنعت غلو: شاعر يا نويسنده مي خواهد چيزي را بيش از حدآن نشان دهد . مثل روييدن علف در زير پا )

 

3) در جايي كه جمع مي شوند زيبا رويان دو عالم ، من فقط تو را نگاه ميكنم ، فقط آماده به خدمت تو هستم .

 

4) از داستان هاي بهشت تعريف نمي كنم ، نعمت هاي بهشتي را نمي خواهم ، زيبا رويان بهشتي نمي خواهم به دنبال تو مي آيم .

 

5) اگر درقبرم هزار سال هم خوابيده باشم ، وقتي بيدار شوم مي خواهم در كنارت باشم .

 

6)از نعمت هاي بهشتي براي شاداب و مست شدن چيزي نمي خواهم ، من نيازي به اين ها ندارم چون مست عشق تو هستم .

 

7)سختي هارا پيمودن در حالي كه تورا دارم برايم آسان است ، اگر به وعده ام عمل نكنم از خود خواهي و خودبيني من است .

 

آرايه هاي ادبي  شعر :

سر ز خاك بر آرم : كنايه از بيدار شدن                 خوابگاه عدم : استعاره از قبر

به بوي موي تو باشم : ايهام تناسب ، دو معني دارد  1) در جست وجوي

 بوي خوش موي تو هستم (معني نزديك ) ، 2) براي رسيدن به تو اميدوار

هستم (معني دور )

مست بوي تو باشم : ايهام تناسب ، 1) از بوي تو مست هستم ( معني

 نزديك ) ، 2) مست از وصال تو هستم ( معني دور )

گل بهشت نبويم : مجاز جز به كل يعني گل (جز)را داده و نعمت هاي بهشتي

 (كل) را ميخواهد

 

مي بهشت ننوشم : مجاز جز به كل يعني مي بهشت را داده و نعمت هاي

بهشتي را مي خواهد

گوي و جوي : جناس ناقص

غزل : قافيه در مصراع نخست و تمام مصراع هاي زوج آن رعايت مي شود

. موضوع غزل بيان عواطف واحساسات است .