زیبایی شناسی غزل
حافظ حافظهی ماست و شعر او سرشار از انديشههای عميق حكمی و عرفانی و احساسها و عواطف ژرف انسانی است.
دل میرود ز دستم
1- دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا
دل میرود ز دستم: كنايه از عاشق شدن
دردا: ای دريغ، شبه جمله، صوت
خواهد شد آشکارا: مخفی نمیماند
«كه» كه تعليل است
معنی: 1- ای صاحب دلان (عارفان) عاشق شدهام دل از دستم میرود محض رضای خدا تدبيری كنيد دریغا که سرّعشق نهان من از پرده برون خواهد افتاد حيف است كه راز عشق پنهان من آشكار گردد و رسوا شوم، ای عارفان برای وصلت چارهای كنيد.
معنی: 2- اختيار دلم از دستم خارج شده، ای مردم اهل دل بر من ترحّم كنيد و چارهای بينديشيد
2- كشتی شكستگانيم ای باد شرطه برخيز
باشد كه بازبينيم ديدار آشنا را
ای باد شرطه: تشخيص (زیرا مورد خطاب واقع شده)
باد شرطه: باد موافق
باشد كه: اميد است كه، انتظار میرود که، قید تمنّا و آرزو
معنی: 1- ما که كشتیمان شكسته بادی میخواهيم كه ما را به گرداب نبرد. ای باد موافق به سوی ما بوز تا به ديدار دوست نايل شويم.
معنی: 2- (همان طور که در بیت اوّل ذکر کرده) ای یاران صاحب دل موافق، من بیش از حد مضطرب و دل تنگم چارهای بکنید و تدبیری بیندیشید شاید که جمال با کمال و مبارک یار را مشاهده نمایم و این اضطراب و دلتنگی از من برطرف شود.
3- ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نيكی به جای ياران فرصت شمار يارا
ده روز مهر گردون: كنايه از محبّت كوتاه مدّت فلک است.
بيت تأكيد بر نيكی و دم را غنيمت شمردن دارد
افسون: سحر، مکر و حیله، فریب، وردی که زیر لب خوانند و بر روی مریض فوت کنند.
به جای: در حق
معنی: 1- اين ده روزه دنيا مانند افسانه میگذرد پس ای يار نيكی كردن در حقّ ياران یعنی نیکی کردن درباره ی یاران را فرصت شمار و تا فرصت در دست است احسان کن و احسان را ازياران دريغ مكن.
معنی: 2- مهر ورزی روزگار داستان دروغينی بيش نيست و موجب غرور تو نگردد پس هنگام موفّقیت و خوشبختی از کار خیر و نیکی کردن در حقّ دوستان دریغ نکن زیرا که كار خير پايدار و جاودان میماند.
4- ای صاحب كرامت شكرانه سلامت
روزی تفقّدی كن درويش بينوا را
ای صاحب كرامت: شخص نيكوكار، شخص کریم و صاحب احسان
شكرانه سلامت: برای شکر سلامتی، دور بودن از بلا
شکرانه: صدقهای است که وقتی انسان از عهدهی شکری نتواند برآید برای جبران آن صدقه میدهد.
روزی ایهام دارد: 1- یک روز، 2- رزق و روزی
تفقّد: دلجويی، رسیدگی به حال کسی و خاطر او را به دست آوردن
معنی: 1- ای بخشنده و بزرگوار به شكر اين كه وجودت از نعمت سلامتی برخوردار است از بينوايان دلجويی كن.
معنی: 2- ای صاحب احسان و کرم ای شخص کریم و نیکو کار (معشوق) به شكرانهی سلامت خود از جمیع آفات و بلایا حداقل يک روز درويش بينوا (عاشق بیچاره) را مورد تفقّد قرار داده و احوالش را بپرس.
5- آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروّت با دشمنان مدارا
آسايش دو گيتی: آرامش و استراحت دو دنیا
دو حرف عبارت از مضمون مصراع دوم میباشد وقتی کلام از نظر لفظ مختصر و از نظر معنا مفصّل باشد به آن دو حرف گویند به علّت کمی الفاظ آن
دوستان و دشمنان: تضاد
ارسال مثل (ضرب المثل است.)
معنی: 1- سبب راحتی و آسايش دو دنيا تفسیر این دو حرف است، بايد با دوستانت به ملايمت رفتار كنی و با دشمنانت مدارا كنی تا هرگز رنج نكشی.
معنی: 2- آسودگی در اين جهان و جهان آخرت نخست در معاشرت با دوستان انصاف و عدالت را رعايت كنی و در برخورد با دشمنان نرمش و مدارا كنی.
6- هنگام تنگ دستی در عيش كوش و مستی
كاين كيميای هستی قارون كند گدا را
اين بيت تلميح دارد به داستان قارون
قارون و گدا: تضاد
در قرآن مجید چند بار نام قارون آمده است از جمله: آیهی 39 سورهی عنکبوت، 24 مؤمن و آیات 76 تا 82 قصص که به نحوی موجزی داستان او و گنج بد فرجامش را بیان میکند که ترجمهاش از این قرار است: «قارون از قوم حضرت موسی (ع) بود و بر آنها کبر و ناز میکرد و ما گنجهایی به او بخشیده بودیم که حمل و نقل کلیدهایش بر گروهی از مردان نیرومند هم گران میآمد و قومش به او گفتند سر مستی مکن چه خداوند شادی فروشان را دوست نمیدارد و از طریق مال و منالی که خداوند به تو عطا کرده آخرت خود را آبادان ساز و بهرهی دنیوی خود را از دنیا هم فراموش مکن، هم چنان که خداوند به تو نیکی کرده تو نیز نیکو کاری پیشه کن و در پی فتنه و فساد مباش چه خداوند تبه کاران را دوست ندارد.
قارون پاسخ داد این ثروت را با علم و تدبیر خود [احتمالاً کیمیا] به دست آوردهام آیا نمیداند که خداوند بسیاری گروههای نیرومندتر و مال اندوزتر از او پیش از او نابود کرده و این گونه گناهکاران بدون پرسش و پاسخ به مکافات عمل خود میرسند.
روزی قارون با هیأتی آراسته در میان قوم خویش گذر میکرد، دنیاپرستان با دیدن او گفتند: «کاش ما نیز جاه و مالی مانند قارون داشتیم به راستی که چه دستگاهی دارد.» آنان که اهل دل و دانش بودند میگفتند: «وای بر شما بهرهای که خداوند در آخرت به مؤمنان و صالحان میدهد بهتر است و شکیبایان کسی شایستهی آن مقام نیست باری [به کیفر گناهانش] او و خانهاش را به اعماق زمین فروبردیم [و از آن همه خدم و حشم] کسی نبود که بتواند در برابر حکم الهی بلاگردان او باشد و بییار و یاور ماند و کسانی که دیروز آرزوی مال و مقام او را داشتند، میگفتند: «حقّاً که خداوند روزی هر یک از بندگانش را که بخواهد فراخ یا تنگ میگرداند و اگر لطف الهی شامل ما نمیشد ما نیز چنین سرنوشتی مییافتیم و چنین مینماید که کافران روی رستگاری نمیبینند. «سورهی قصص / آیات 76 تا 82»
معنی: 1- در تنگدستي به عشق رو بيار و برای خوش دلی و سر مستی بکوش زيرا كه فقير تنگدست را به درجه بینيازی مانند قارون میرساند.
معنی: 2- هنگام بیچيزی به جای غم خوردن وقت خود را به شادی با حضرت دوست صرف كن و بدان كه دگرگون خواهی شد و همچون قارون بینياز و توا نگر
7- سركش مشو كه چون شمع از غيرتت بسوزد
دلبر كه در كف او موم است سنگ خارا
چون شمع: تشبيه تو به شمع
از غيرتت: تو را از غيرت خود، «ت» مفعول است.
سنگ خارا، موم: تضاد
شمع، موم و بسوزد: مراعات نظیر
تشبیه تو به شمع
موم است سنگ خارا: کنایه از توانا و قادر بودن
معنی: 1- از حدود الهی از جمله رسم وفاداری عاشقی تجاوز و تعدّی مکن وگرنه خداوند که همه چیز در ید قدرت اوست تو را به آتش غیرت خود خواهد سوزاند. (سنگ سخت یا سختترین سنگها در دست او چون موم نرم است.)
معنی: 2- در عشق تسليم بودن شرط است چون عشق با سركشی سازگار نيست و سبب سردی و دوری میگردد پس برای وصال جانان ملايمت لازم است كه عاشق در دل معشوق نفوذ كند.
8- آيينهی سكندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
تلميح دارد به آيينه ی اسكندر
جام می: استعاره از دل پاک (به اعتقاد عارفان دل اگر پاک باشد محلّ تجلّی همهی حقایق است.)
دارا: داريوش سوم
ملک دارا: مجازاً کل عالم
جام می به آیینه تشبیه شده است
معنی: آيينه عجایب نما و غیب نمای اسکندر، قلب انسان پاک و عارف (جام می، جام جهان نما) است که اگر با نگاهی ژرف و دقيق به آن بنگری، احوال و سرانجام دارا (داریوش سوم که به دست اسكندر كشته شد) را که با آن همه شکوه و جلال جفاهای بسیاری دید و به طور کلّی بیاعتباری جهان را بر تو روشن میسازد.
9- خوبان پارسیگو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
خوبان پارسی گو: زیبارویان فارسی زبان
در این بیت حافظ زبان فارسی را ستوده است.
رندان پارسا: پارادوكس
پارسا ایهام دارد:1- اهل پارس، ایرانی ؛ 2- زاهد و پرهیزگار
پارسی، پارسا: جناس ناقص اختلافی
رند: 1- (گفتگو) زیرک، سودجو و بیتوجّه به اصول اخلاقی؛ مرد رند: میترسم ... روزی چشمت باز شود که پلت آن طرف آب باشد و رندان کار خود را کرده باشند و کلاه ... به سرت گذاشته باشند. (جمالزاده 177) 2- بیباک و و لاابالی و بیقید: طایفهی طایفهی رندان به انکار درویشی به درآمدند و سخنان ناسزا گفتند. (سعدی 105)* که باری بر این رند ناپاک مست / دعا کن که ما بیزبانیم و دست (سعدی 247) 3- پست و فرومایه؛ بیسر و پا؛ ولگرد: چندان رند و دزد و اوباش آن جا گِرد آیند. (احمد جام 290)* رسنی در پای او بستند رندان و غوغا و گِرد شهر میکشیدند (بیهقی 937) 4- ، در ادبیّات عرفانی، شخص پاکدل، نیک سیرت، آزاد اندیش، حقیقتجو، و بیاعتنا به ظواهر: ناز پروردِ تنعّم نَبَرَد راه به دوست / عاشقی شیوهیرندان بلاکش باشد (حافظ 326) [فرهنگ سخن، به سرپرستی دکتر حسن انوری، 1386، چاپ سوم، جلد 4، صفحهی3682]
معنی: زیبارویان فارسی زبان جان تازه میبخشند ای ساقی به پيران راهنما مژده بده كه دل به عشق زنده دارند و بیایند و ملازم و همراه خدمت شريفشان باشند و با شنیدن کلمات روح افزای آنان جوانی را از سر بگيرند كه از زهد خشک كاری بر نيايد.
10- حافظ به خود نپوشيد اين خرقه میآلود
ای شيخ پاک دامن معذور دار ما را
به خود: به اختيار خود، قید
ای شيخ پاک دامن: به طنز ای شيخ آلوده دامن است
معذور دار ما را: عذر ما را بپذیر
معنی: 1- زاهدان ريایی به حافظ خرده میگيرند و او میگويد اگر فکر میکنی که من آلوده دامنم این به میل و ارادهی من نیست تقدير الهی است؛ باطن در آميخته با معرفت چیزی نیست که حافظ از سر خود بدان رسیده باشد از وديعهی الهی است. ای شیخ پاکیزه جامه و پرهیزگار عذر ما را در آلوده دامنی بپذیر و بیش از این خرده مگیر.
معنی: 2- حافظ به اختيار خويش خود را به باده خواری نيالوده است و تمايلات درونی از اختيارش خارج بوده است پس ای شيخ پاک دامن به تقوای ظاهری دلخوش هستی عذر او را بپذير و سرزنشش نكن.
انحراف و گناه خود را معلول خواست خداوند دانسته است و جبر هم همین اعتقاد است که همه چیز بسته به خواست خداست.