« نقد ادبی شعر داروک»
« نقد ادبی شعر داروک»
داروگ
خشک آمد کشتگاه
در جوار کشت همسایه
گر چه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران.»
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
بر
بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد
ـ چون دل یاران که در هجران یاران ـ
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
« نیما یوشیج»
1- نگاهی کلی به شعر:
این شعر از نه (9) گزاره تشکیل شده است:
1- کشتگاه شاعر خشک شده است.
2- کشتگاه همسایه خشک نیست.
3- نقل می کنند که مردم در کنار ساحل به خاطر باران گریانند.
4- ای داروکی که قاصد روزهای ابری هستی! کی باران می آید؟
5- بساطی که مانند بساط نیست ( اشاره به کشتگاه خود شاعر که خشک هست و به کشتگاه نمی ماند).
6- در درون کلبه تاریک من ذره ای نشاط و شادابی نیست.
7- ودیوارهای اتاقم که از نی پوشانده شده به دلیل خشکی زیاد در حال ترکیدن است.(اشاره به خشکی کشتزار دارد).
8- این دیوارهای خشک اتاق من مانند دل دوستان و یاران که از دوری هم رنج می برند در حال ترکیدن است.
9- پس ای قاصد روزهای ابری! ،داروک، کی باران خواهد امد؟
ادامه متن در ادامه مطلب